دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳  |  Monday, 20 May 2024

دیباچه

کد خبر: ۵۰۳۳۰
تاریخ انتشار : ۵۹ : ۱۱ - ۱۷ شهريور ۱۳۹۹

به گزارش دیباچه، کمند امیرسلیمانی در برنامه «چهل‌تیکه» خاطره‌ جالبی از راننده آژانسی تعریف کرد که با دیدن سریال «پدر سالار» زندگی‌اش از هم پاشید!

کمند امیرسلیمانی درباره اولین تجربه کار حرفه‌ای خود گفت: پدرم کارمند اداره تئاتر بود؛ من همیشه علاقه‌مند به بازیگری بودم و همراهش می‌رفتم. اولین بار برای بازی در نقش یک کودک در تئاتر انتخاب شدم؛ اما پدرم مخالف بود و می‌گفت مگر من و امثال من به کجا رسیدیم؟! اما مادرم می گفت این بچه ما را دیوانه کرده، بس که از صبح تا شب تئاتر بازی می‌کند. من آن موقع خواندن و نوشتن بلد نبودم اما کار حرفه ای را شروع کردم و در کنارش مشکلات را شناختم. برای همین خیلی بچگی نکردم. اصلاً یادم نمی آید عروسک بازی و خاله بازی کرده باشم. درسم خیلی خوب بود و می‌خواستم پزشکی بخوانم. همیشه با خود می‌گفتم من اولین پزشکی هستم که بازیگری هم می‌کند؛ اما در دوره دبیرستان به این فکر کردم که من اگر پزشکی بخوانم، از کارم (بازیگری) فاصله می‌گیرم.

خاطره شنیدنی  کمند امیرسلیمانی از تبعات تماشای سریال خاطره انگیز «  پدر سالار » |  راننده آژانس عصبانی  از من متنفر بود !

امیرسلیمانی تصریح کرد: خیلی برایم مهم بود در رشته‌ای که کار می‌کنم، تحصیل کنم تا کسی نگوید پدرش بازیگرش کرد! برای همین سراغ بازیگری رفتم؛ وقتی رشته بازیگری تئاتر قبول شدم، خیلی دعوایم کردند؛ اما من کار خودم را پیش بردم.

او درباره زیباترین لحظه  کاری اش گفت: یکی از قشنگترین لحظه‌ها برای من، دیدن تصویر خودم روی پرده سینما برای فیلم «ترنج» بود.

امیرسلیمانی درباره سریال پدرسالار هم گفت: زمانی که بازی در این سریال پیشنهاد شد، فیلمنامه را خواندم و دیدم همه اعضای خانواده کنار هم هستند، اما آذر ساز مخالف می‌زند. همیشه دوست داشتم آدم خوب قصه باشم، اما وقتی دیدم این نقش چقدر با شخصیت خودم متفاوت است و در روند قصه اثر می گذارد، نقش آذر را انتخاب کردم. به نظر من شخصیت «آذر» در پدرسالار اصلاً جنبه منفی نداشت و یک دختر مستقل بود.

وی درباره خاطراتش از حضور در این مجموعه گفت: در بعضی صحنه‌ها خجالت می‌کشیدم با آقای کشاورز رودر رو صحبت کنم؛ در شخصیت خودم نمی‌دیدم که جلوی بزرگترم اینگونه حرف بزنم. بعد از پخش سریال هم بارها از مردم شنیدم که «چرا این قدر حرص آقا اسدالله را در می‌آوردی!» (خنده). یک بار هم زنگ زدم آژانس؛ راننده آمد اما حال غریبی داشت. به من گفت از من متنفر است؛ چون وقتی سریال پدرسالار پخش می‌شد، با همسرش بر سر زندگی جمعی یا مستقل مشکل داشت و نهایتاً پدرش سکته کرد و همسرش هم از او جدا شد.

نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده
انالله و اناالیه راجعون

رئیس‌جمهور کشورمان به همراه هیأت همراه به مقام رفیع شهادت نائل شدند

۰۸:۲۵  -  ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
گفت و گو دیباچه با کارگردان نمایشنامه خوانی "گرگ می‌آد می‌بردت"

"گرگ می‌آد می‌بردت" به تقویت مهارت و اعتماد به نفس کودکان کمک می‌کند!

۱۱:۴۳  -  ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۳
تهیه کننده برنامه رادیویی " استودیو هشت" به دیباچه گفت

سعی کردیم در ماجرای لغو کنسرت امید حاجیلی، مشکل را رفع کنیم

۱۷:۱۴  -  ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳
گفت و گو اختصاصی دیباچه با انسیه خزعلی، معاون رییس جمهور در امور زنان و خانواده

وظیفه داریم تا از اصالت و هویت حقیقی و فطری خانواده حفاظت کنیم / حمایت دولت از هرگونه طرح آموزشی و تأسیس مرکزهایی که بتواند خانواده را ساماندهی کند

۱۲:۳۰  -  ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۳
سرمربی تیم‌ملی تنیس روی میز در گفت‌وگو با «دیباچه» مطرح کرد؛

برای کسب سهمیه ناامید نیستیم/برادران عالمیان شایستگی حضور در المپیک را دارند

۱۰:۴۹  -  ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
گفت و گو دیباچه با علی بخشی زاده، معاون صدای رسانه ملی

امسال ما شاهد درخشش ۹۹ شبکه رادیویی بودیم

۱۵:۱۹  -  ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳
رئیس طرح‌های ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفتگو با دیباچه :

اولویت‌ طرح‌های ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی «هویت ملی» و «سبک زندگی ایرانیان» است

۱۶:۵۹  -  ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۳
رئیس فدراسیون ورزش جانبازان و توان یابان در گفتگو با دیباچه مطرح کرد؛

ورزشکاران جانباز و توان‌یاب، تابستان در مسابقات پارالمپیک پاریس شرکت می‌کنند/ کسب نتایج درخشان از اهداف مهم فدراسیون

۱۵:۲۵  -  ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۳